چگونه هدفگذاری کنیم؟
اگر با دیدن تیتر این مقاله کنجکاو شدهاید تا ببینید، چگونه باید هدفگذاری کنید، پس شما اکنون هدفی بزرگ در سر دارید؛ اما احتمالاً برای رسیدن به آن دچار سردرگمی شده و احتیاج دارید تا فردی نقشه راه رسیدن به اهدافتان را به شما نشان دهد.
اشتباه برداشت نکنید! من یک فالگیر یا طالعبین نیستم؛ زیرا شرح حالی که از شما بیان کردم را از زل زدن به خطهای عنبیه چشم یا خطوط کف دستتان حدس نزدم. البته با کمال احترام به قشر زحمتکش فالگیران باید بگویم که همه افراد در هر سنی برای رسیدن به اهدافی که در ذهنشان تصور میکنند، این حالت سردرگمی را تجربه کردهاند و باید بدانید که در این مسیر، نجاتدهنده در آینه است!
مسلماً چون شما نیز برای بار اول زندگی کردن بر روی زمین را تجربه میکنید، پس نمیتوانید به طور قطع بگویید که کدام مسیر 100 درصد به مقصد میرسد و ممکن است در این بین، راهی را اشتباه رفته و اسیر بیراهه شوید؛ از این رو میبایست از تجربه کسانی که پیش از شما آن مسیر را طی کردهاند، بهرهمند شوید. البته این را هم بگویم که در این راه، توجه بیش از حد به گفتهها و شنیدهها میتواند به منزله دویدن به سمت سقوط باشد و در نهایت باید به شعر بانوی پیشگام شعر نوی پارسی، فروغ فرخزاد عزیز ایمان بیاوریم؛ آنجا که میگوید:« از آینه بپرس نام نجاتدهندهات را...»
نزدیکترین مثالی که میتوانم برایتان بزنم، اتفاقی بود که روز گذشته برایم رخ داد؛ برای رفتن به منزل یکی از اقوام که مدتها پیش به آنجا رفته بودم، تصمیم گرفتم تا از یک اپلیکیشن مسیریابی کمک بگیرم. در این بین، آدرس محوی که از قبل در ذهنم به یاد داشتم را به طور کامل کنار گذاشتم تا تنها به وسیله آن برنامه به مقصد برسم. همینقدر برایتان بگویم که پایان این مسیریابی به کوچه پس کوچههای گمنام ختم شد و صدای گوینده اپلیکیشن که با آرامش رسیدنم به مقصد ناکجاآباد را خوش آمد میگفت!
حال که در آینه با نجاتدهنده خود روبرو شدهاید، مفتخرم تا به عنوان کسی که این مسیر را با موفقیت پشت سر گذاشته، راهنمای شما در رسیدن به اهدافتان باشم. بدین ترتیب که گامهای مهم یک هدفگذاری موفق را برای شما شرح داده و کلید میانبرهای هدفگذاری را به شما نشان میدهم تا روزهای عمرتان را در بیراههها سپری نکنید! از این رو پیش از هر چیز مایلم تا شما را با مفهوم هدف آشنا کرده و نظرتان را در این مورد بدانم.
هدف چیست؟
پیش از اینکه به بررسی راهها و روشهای هدفگذاری بپردازیم، کمی مکث کرده و به واژه «هدف» فکر کنید. با فکر کردن به این کلمه، نخستین مفهومی که در ذهن شما تداعی میشود، چیست؟
با تجربهای که از برگزاری سمینارها و دورههای حضوری دارم، اکثر افراد و شرکتکنندگان در پاسخ به سوال مذکور به موارد زیر اشاره میکنند:
- مقصد
- نتیجه نهایی
- خواسته و آرزو
- تلاش برای رسیدن به نقطهای مشخص در آینده
- نوعی بهانه تراشی برای زندگی کردن
- و ...
همه این موارد کم و بیش تعریفی از هدف است. همه ما در طول عمر چندین ساله خود، تلاش میکنیم تا به چیزهایی دست یابیم؛ به نوعی میتوان گفت همه ما برای زندگی کردن نیازمند دستاویزهایی هستیم و «اهداف» در واقع همان دستاویزهای ما برای زندگی کردن هستند. این هدف ها گاهی کوچک، گاه بزرگ، گاهی بر اثر شوق و علاقه درونی خودمان و گاهی نشأت گرفته از عوامل بیرونی و محیطی هستند.
مهمتر از تلاش کردن برای هدف، چگونه تلاش کردن برای هدف است! بدین معنا که پیش از دویدن برای رسیدن به هدف باید ابتدا هدف خود را بشناسید و متناسب با آن برنامه ریزی دقیقی را داشته باشید. پیش از آنکه درباره گامهای هدفگذاری موفق با شما سخن بگویم، میخواهم تا انواع هدف را بشناسید و آنگاه اهداف خود را در یکی از این دستهبندیها قرار دهید.
انواع هدف؛ کوتاه، بلند و میان مدت
حدود 10 سال پیش بنده، مهدی صادقلو جوانی که حتی در صحبت کردنهای عادی هم دچار اضطراب و حس خجالت بودم، تصمیم گرفتم تا این حس خجالت کاذب را کنار گذاشته و فن بیان خود را تقویت کنم. در آن زمان، رسیدن به مرحله بالایی از فن بیان و تدریس سخنوری برایم هدفی بزرگ بود که میدانستم در طی یک الی دو سال اتفاق نخواهد افتاد؛ پس تصمیم گرفتم که با اقداماتی کوچک، گام به گام به این هدف بزرگ نزدیک شوم.
بنابراین تدریس فن بیان را به عنوان هدف بلندمدت که رسیدن به آن نیازمند صبوری بیشتری است، در نظر گرفتم.
رسیدن به این هدف بزرگ قطعاً مستلزم گذراندن دورهها و کسب مهارتهای مربوطه بود؛ از این رو تصمیم گرفتم تا در مدت دو سال اول، دورههای مربوطه را بگذرانم؛ پس گذراندن این دورهها برای رسیدن به هدف یادگیری کامل و تدریس فن بیان برایم به عنوان یک هدف میان مدت تلقی میشد.
اگر دورههای فن بیان و سخنوری را به شکل جدی دنبال کرده باشید، میدانید که برای یادگیری این مهارت باید هر روز در انجام تمارین خود استمرار داشته باشید؛ بدین ترتیب من هر شب پیش از خواب برای انجام تمارین روز بعد، برنامهریزی کرده و اهداف کوتاه مدتی که بنا بود آن روز انجام دهم را تعیین میکردم.
پیداست که رسیدن به اهداف بلندمدت بهویژه اگر نیازمند صبوری بیشتری باشد، طاقتفرسا و خستهکننده خواهد بود؛ بدین ترتیب شما با استفاده از تقسیم کردن این هدف بزرگ به هدفهای کوچکتر میتوانید به نتیجه نهایی که انتظار آن را میکشید، برسید.
گاهی رسیدن به اهداف، به همین راحتی نبوده و تنها در برنامهریزی و دستهبندی اهدافتان خلاصه نمیشود؛ بلکه شما رفته رفته نیاز به نیروی محرکه بیشتری برای رسیدن به مقصد دارید. درست مانند نیاز خودرو به بنزین. همینقدر حیاتی و مهم!
این نیروی محرکه در واقع همان 'انگیزه' است.
انگیزه، واجبتر از نان شب
این روزها در برخی از محتواهای به اصطلاح زردی که در فضای مجازی میبینیم، فردی به ظاهر موفق مدام در حال داد زدن است که به زور شما را برای رسیدن به اهداف والایتان مجاب کند و استدلال اینگونه افراد این است که حتی اگر انگیزه ندارید، حرکت کنید، تند و تند تلاش کنید، مگر همه آدمها انگیزه دارند!
با این تفاسیر فکر میکنید، خودرویی که چراغ بنزین آن روشن شده تا چند کیلومتر میتواند موتور خود را روشن نگه دارد؟ حال این مثال را به فردی بیانگیزه نسبت دهید؛ فردی که هیچ انگیزه و انرژی برای رسیدن به مقصد ندارد، آیا میتواند تا رسیدن به هدف بزرگی که در ذهن دارد، تاب بیاورد؟!
خداوند هم در کتاب های آسمانی، برای اینکه بندگان خود را به انجام اعمال درست ترغیب کند، به آن ها انگیزه می دهد. انگیزه هایی که با ابزارهای متنوع و کارآمدی همچون تصویرسازی همراه است. در حقیقت امروزه، انگیزه را بهعنوان منبع الهام میدانند که انسان را به سوی خواستههایش سوق میدهد. گاهی انگیزه از درون شما میجوشد و گاهی شما برای رسیدن به اهدافتان، عاملی بیرونی را به عنوان نیروی مولد خود قرار میدهید. هر دو مورد شما را در مسیر به جلو میراند، اما مسلماً عامل اول، پایدارتر است.
سوالی که در اکثر دورهها و سمینارها از سوی شرکتکنندگان مطرح میشود، این است که چرا در ابتدای هدفگذاری، انگیزه ما برای رسیدن به هدف بیشتر است و در میانه راه بیانگیزه میشویم؟!
در پاسخ باید بگویم که اگر این سوال، دغدغه شما نیز میباشد، اصلاً عجیب نبوده و جای نگرانی نیست! شما تنها نیازمند شناخت دقیقتری از مفهوم 'انگیزه' هستید؛ آنگاه درمییابید که افت انگیزه در میانه راه، کاملاً طبیعی بوده و در حقیقت، حالت انگیزه مانند یک نمودار صعودی و نزولی است. بدین شکل که در ابتدای مسیر در اوج خود و در میانه راه در نقطه نزولی قرار دارد.
اوج انگیزه همان ابتدای راه است که برای رسیدن به هدف خود هیجان داریم، اما این حالت کوتاه بوده و پس از آن نوسانات انگیزه برای رسیدن به افت انگیزه آغاز میشود و نخستین علائم آن هم دلسردی و اهمال کاری است. این ما هستیم که باید با استمرار در تلاش کردن، افت انگیزه را دوباره به اوج برگردانیم. درست مانند حرکت فصلها!
آیا تاکنون به فصل زمستان توجه کردهاید؟ اینکه چگونه از دلِ سردی، کولاک، یخ و اوج دلسردی، خود را به بهار میرساند؛ تا جایی که در گرمای تابستان دیگر هیچ اثری از شاخههای خشک، بدون برگ و دلسرد زمستان نیست. در حرکت فصلها تابستان، همان نقطه رسیدن به هدف است که انگیزه شما دوباره به اوج برمیگردد. اما اگر برای دوران پس از رسیدن به نقطه هدف، برنامهای را متصور نیستید، دلسردی و اهمال در کمین شماست!
گامهای مهم هدفگذاری موفق
تا این قسمت از مقاله به ماهیت هدف، انواع آن و نیرو محرکه رسیدن به اهدافتان پی بردید؛ حال قصد دارم تا قدم به قدم شما را با مراحل هدفگذاری موفق آشنا سازم.
اطمینان از اصالت هدف
زمانی که هدفی را برای خود تعیین کردید، برای مطمئن شدن از اصالت آن، روز بعد از رسیدن به آن هدف را برای خود متصور شوید. پس از رسیدن به هدف مورد نظر، قرار است چه اتفاقی برایتان بیفتد؟ در واقع برنامه شما برای پس از رسیدن به مقصد چیست؟
اگر شما بتوانید تصویر روشنی از آن روز ببینید، پس هدف شما اصیل است. این هدف اصیل به گونهای خواهد بود که روز و شب خواب را از چشمان شما میگیرد؛ چرا که با هر بار بستن چشمهایتان به آن فکر میکنید.
در مقابل اهداف اصیل، اهداف هیجانی و تقلبی قرار دارد. از این جهت، واژه تقلبی را برای این نوع هدف، بکار بردم، چرا که در یک لحظه و بر اثر هیجانات لحظهای در ذهن شما جرقه زده و به زودی نیز خاموش میشود. در نتیجه انرژی بدنی لازم را برای رسیدن به آن هدف نداشته و با اهمال کاری از تلاش برای رسیدن به آن هدف، دلسرد میشوید. اما با توجه به اینکه اکنون دیگر میدانید، این اهداف اصالت ندارند، نباید از این موضوع ناراحت شوید.
برای من به شخصه، برگزاری یک برنامه آموزشی بزرگ یا یک سمینار بزرگ، مصداق تعریف بالا را دارد.
به عنوان مثال فرض کنید که ایده برگزاری یک سمینار بزرگ را در ذهن می پرورانم. اینک طبق قاعده ارزیابی اصالت هدف، بایستی یک روز بعد از برگزاری موفق سمینار را تصور کنم. آیا از ریز اتفاقات آن روز، خرسند و خوشحال هستم؟ همین تصور به ظاهر ساده، انگیزه قوی اجرای این برنامه را برای من و البته همکارانم رقم می زند.
مشخص کردن سناریوی رسیدن به هدف
در گام دوم هدفگذاری باید، سناریوی مشخصی برای رسیدن به آن داشته باشید. به عبارتی، راه رسیدن به هدف را مشخص کنید. بگذارید با ذکر یک مثال، این مرحله از هدفگذاری را برایتان شرح دهم.
یک اپلیکیشن مسیریاب را در نظر بگیرید. زمانی که شما مبدأ و مقصد را مشخص میکنید، این برنامه همه مسیرهای قابل دسترس را برای شما مشخص میکند. بهویژه در کلانشهرها برای هر مقصد ممکن است، دهها مسیر وجود داشته باشد، اما مسیریاب با در نظر گرفتن همه شرایط (طرح ترافیک، سختی عبور و مرور، خرابی مسیر و ...) بهترین راه را مشخص میکند.
شاید اپلیکیشن مسيرياب مسیری که پر از کوچه پس کوچه است را به شما اعلام کند، اما همانطور که میدانید، این مسیر را با تمام جزئیات برایتان روشن میکند که در کوچهها گم نشده و به راحتی به مقصد برسید. ( البته استثناً مانند اتفاقی که روز گذشته برایم افتاد، گاهی نیز ممکن است، گوینده مسیریاب به علت خستگی ناشی از مسیریابیهای پی در پی تصمیم بگیرد تا وسط راه اعلام کند که شما به مقصد رسیدهاید.)
در تعیین سناریوی رسیدن به هدف باید دو مؤلفه مهم را در نظر بگیرید:
- من
- شرایط من
مؤلفه اول به این معناست که شما باید این سناریو را برای خود، شخصیسازی کنید. به عبارتی سناریوی هر کس با دیگری فرق دارد.
مولفه دوم به شما یادآوری میکند که شرایط هر کس با دیگری متفاوت بوده و در نتیجه، روشهای پیادهسازی سناریوی هر فرد نیز فرق میکند.
تعیین کردن جزئیات هدف
تصور کنید که شما یک معمار هستید و قصد ساختن ساختمانی را دارید. اکنون هدف شما ساختن این ساختمان است، اما برای بالا بردن این ساختمان باید مراحلی را به ترتیب انجام دهید. بدین ترتیب که میبایست ابتدا گودبرداری کرده سپس تخلیه نخاله، ریختن فونداسیون و ... را انجام دهید. قطعاً شما نمیتوانید هر کدام از این مراحل را به جای دیگری انجام داده و ترتیب را بهم بزنید.
در اهداف بزرگ، ترسیم جزئیات، نیازمند دقت و اهمیت بیشتری است، پس در این مرحله بطور دقیق مشخص کنید که باید ابتدا کدام کارها را انجام دهید و به همین ترتیب لیست کارها را با جزئیات تمام بنویسید؛ چرا که تک تک اقدامات جزئی مانند دومینو به هم وابسته هستند. بدین شکل که محاسبه فاصله هر تکه دومینو از هم و زمان رسیدن تکهها به همدیگر، جزئیاتی است که سبب میشود تا آخرین قطعه در زمان مشخص به زمین بیفتد.
مشخص کردن نخستین اقدام برای انجام سناریو
پس از اینکه جزئیات هدفتان را تعیین کردید، حال زمان آن فرا رسیده تا نخستین اقدامی که قرار است انجام دهید را مشخص کنید. توجه داشته باشید که این اقدام باید بهگونهای باشد که تمام انرژی شما را نگیرد و در عین حال در انجام آن استمرار داشته باشید.
معمولاً افراد در ابتدای هدفگذاری که در سطح انرژی و انگیزه بالایی قرار دارند، اقدامات بزرگی را برای قدم اول انتخاب میکنند، اما این اقدام در آن زمان بیشتر از توان آنان بوده و این سبب میشود تا فرد بلافاصله پس از شروع، دچار دلسردی شود؛ از این رو باید برای اقدام نخست، قدمی متناسب با خودتان بردارید.
گام به گام هدفگذاری برای انجام سخنرانی
حال که بطور واضح با مراحل هدفگذاری آشنا شدید، میتوانید به راحتی برای انجام کارهای خود هدفگذاری کنید. برای مثال بیایید قدم به قدم هدفگذاری موفق برای انجام یک سخنرانی مهم را با هم مرور کنیم.
زمانی که قصد دارید یک سخنرانی یا صحبت مهم انجام دهید:
- ابتدا آن سخنرانی را در ذهن خود ترسیم کنید. میخواهید پس از انجام آن سخنرانی چه اتفاقی بیفتد؟
- برای رسیدن به هدفی که از سخنرانی دارید، باید چه چیزهایی بگویید؟
در این بخش، سناریوی سخنرانی را برای خود بنویسید. این سناریو همانطور که در بخشهای پیشین به آن اشاره شد، دو بخش دارد:
من: آیا کلامی که بر زبان میآورم با ارزشها و تخصص من مناسبت دارد؟
شرایط من: آیا من در این شرایط و محدودیت زمانی و مکانی، امکان صحبت کردن در مورد این موضوع را دارم؟
- جزئیات سخنرانی و نکاتی که قصد دارید درباره آن صحبت کنید را تیتروار روی کاغذ بنویسید.
- اولین کلماتی که قرار است بر زبان بیاورید را با دقت بیشتری انتخاب کنید؛ بدین ترتیب که باید نخستین جملات را قوی انتخاب کنید، چرا که در این صورت احتمال اینکه سخنرانی شما تا انتها قوی و اثرگذار باشد، بیشتر است.
سخن پایانی
در مسیر رسیدن به اهدافتان به خودی خود با موانع متعددی روبرو خواهید شد، اگر قدم در مسیر اهداف بزرگ گذاشتهاید باید ذهنیت رشد و آمادگی برای غلبه بر موانع را در خود تقویت کرده باشید؛ درست مانند گذراندن دروس پیش نیاز برای رفتن به ترم بعدی دانشگاه.
سعی کنید در طی انجام مراحل هدفگذاری، روحیه انعطافپذیری را در خود تقویت کنید؛ منعطف بودن در شرایط مختلف به شما کمک میکند تا اگر مسیری را اشتباه پیمودهاید، بتوانید سناریوی دیگری را جایگزین آن کنید.
به عنوان مثال موقعیتی را در نظر بگیرید که در یک سخنرانی مهم دچار اشتباه لفظی شدهاید یا سیستم هوشمند سالن قطع شده و شما امکان ارائه محتوای صوتی تصویری خود را ندارید؛ عکسالعمل شما در زمان مواجهه با این مشکلات ناگهانی چیست؟
نکتهای که قصد دارم به آن برسم، درست همینجاست، 'ناگهانی' ! شما به عنوان یک سخنران باید همه اتفاقات حول محور سخنرانی خود را در نظر گرفته و از قبل راه حلی را برای برونرفت از آن شرایط در نظر گرفته باشید. به عبارتی نباید بگذارید، هیچ اتفاقی روی سن شما را شوکه کرده و موجبات دلهره شما را فراهم کند.
بنابراین در راه رسیدن به هدف، خودتان را برای هر شرایطی آماده کنید؛ باید بدانید که هدف همه ما رسیدن به خواستههایمان است؛ از این رو برای رسیدن به اهدافمان میبایست، از فرمول هدفگذاری موفق پیروی کرده و بدین منظور تنها کافیست این فرمول کلی را برای خود شخصیسازی کنیم. بدین ترتیب اگر از این مقاله راهنما برای انجام یک هدفگذاری موفق کمک گرفته و قدم به قدم آن را اجرا کنید، به شما اطمینان میدهم که در مسیر موفقیت گام برداشته و روزی نه چندان دور، اهدافتان را در آغوش خواهید گرفت.
راستی! خوشحال می شوم تجربیات خودتان را در این خصوص با من و سایر خوانندگان به اشتراک بگذارید.